معنی فارسی polychromic
B1وابسته به یا توصیفکننده رنگهای متعدد.
Characterized by a variety of colors.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی پلیکرومیک اتاق را زنده کرد.
مثال:
The polychromic design made the room vibrant.
معنی(example):
او یک لباس پلیکرومیک به رویداد پوشید.
مثال:
She wore a polychromic dress to the event.
معنی فارسی کلمه polychromic
:
وابسته به یا توصیفکننده رنگهای متعدد.