معنی فارسی polygamously
B2به معنای ارتباط با بیشتر از یک شریک ازدواج، به ویژه در صیغههای قانونی.
In a manner that involves or permits marriage to more than one spouse at the same time.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور چندهمسری چندین همسر گرفت.
مثال:
He married multiple wives polygamously.
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند به طور چندهمسری زندگی کنند و یک سبک زندگی غیرسنتی را در آغوش بگیرند.
مثال:
They chose to live polygamously, embracing a non-traditional lifestyle.
معنی فارسی کلمه polygamously
:
به معنای ارتباط با بیشتر از یک شریک ازدواج، به ویژه در صیغههای قانونی.