معنی فارسی poligar

B2

رئیسی محلی یا رهبر که معمولاً در جوامع سنتی یافت می‌شود.

A local chief or lord in historical Indian contexts.

example
معنی(example):

پولگار با افتخار و احترام جامعه‌اش را رهبری کرد.

مثال:

The poligar led his community with honor and respect.

معنی(example):

در زمان‌های باستان، یک پولگار رئیس یا رهبر محلی بود.

مثال:

In ancient times, a poligar was a local chief or leader.

معنی فارسی کلمه poligar

: معنی poligar به فارسی

رئیسی محلی یا رهبر که معمولاً در جوامع سنتی یافت می‌شود.