معنی فارسی polyglotter
B2کسی که به چند زبان تسلط دارد و به راحتی میتواند به آنها صحبت کند.
A person who is fluent in multiple languages.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک چندزبانه واقعی است که شش زبان را به طرز روان صحبت میکند.
مثال:
She is a true polyglotter who speaks six languages fluently.
معنی(example):
به عنوان یک چندزبانه، او از یادگیری زبانهای جدید در زمان آزادش لذت میبرد.
مثال:
As a polyglotter, he enjoys learning new languages in his free time.
معنی فارسی کلمه polyglotter
:
کسی که به چند زبان تسلط دارد و به راحتی میتواند به آنها صحبت کند.