معنی فارسی polyglottery
B1سختی یا توانایی صحبت کردن به چند زبان و تبادل فرهنگی.
The practice or ability of using several languages fluently.
- NOUN
example
معنی(example):
چندزبانی به افراد این امکان را میدهد که در فرهنگهای مختلف ارتباط برقرار کنند.
مثال:
Polyglottery allows individuals to communicate across cultures.
معنی(example):
مفهوم چندزبانی در دنیای جهانی امروز به طور فزایندهای محبوب میشود.
مثال:
The concept of polyglottery is becoming increasingly popular in today's globalized world.
معنی فارسی کلمه polyglottery
:
سختی یا توانایی صحبت کردن به چند زبان و تبادل فرهنگی.