معنی فارسی polyglottically

B2

به طور مرتبط با چند زبان یا چندزبانه.

In a manner that involves the use of multiple languages.

example
معنی(example):

او به‌طور چندزبانه در جلسات بین‌المللی ارتباط برقرار می‌کند.

مثال:

She communicates polyglottically at international meetings.

معنی(example):

او قادر است ایده‌هایش را به‌طور چندزبانه در محیط‌های مختلف بیان کند.

مثال:

He is able to express his ideas polyglottically in diverse environments.

معنی فارسی کلمه polyglottically

: معنی polyglottically به فارسی

به طور مرتبط با چند زبان یا چندزبانه.