معنی فارسی polyglotting

B1

عمل یا فرایند یادگیری یا استفاده از چند زبان.

The act of speaking or learning several languages.

example
معنی(example):

چندزبانی می‌تواند توانایی‌های شناختی را افزایش دهد.

مثال:

Polyglotting can enhance cognitive abilities.

معنی(example):

علاقه او به چندزبانی او را به سفر به سراسر جهان سوق داد.

مثال:

His passion for polyglotting led him to travel the world.

معنی فارسی کلمه polyglotting

: معنی polyglotting به فارسی

عمل یا فرایند یادگیری یا استفاده از چند زبان.