معنی فارسی polygyria
B2وضعیتی که با افزایش چینخوردگیها در قشر مغز همراه است.
A condition marked by an increased number of folds in the cerebral cortex.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیژیریا حالتی است که با چینهای بیش از حد در قشر مغز مشخص میشود.
مثال:
Polygyria is a condition characterized by excessive folds in the cerebral cortex.
معنی(example):
پزشک توضیح داد که پلیژیریا میتواند منجر به مشکلات عصبی مختلفی شود.
مثال:
The doctor explained that polygyria could lead to various neurological issues.
معنی فارسی کلمه polygyria
:
وضعیتی که با افزایش چینخوردگیها در قشر مغز همراه است.