معنی فارسی polyphyleticism
C1نگرش فلسفی به طبقهبندی که از طبقهبندیهای با ریشه مشترک دور میشود.
The philosophical stance regarding the classification of organisms that do not share a common ancestor.
- NOUN
example
معنی(example):
پلیفیلتیکگرایی سوالاتی را در مورد اعتبار برخی از طبقهبندیهای زیستی مطرح میکند.
مثال:
Polyphyleticism raises questions about the validity of certain biological classifications.
معنی(example):
بحثها در مورد پلیفیلتیکگرایی میتواند درک ما از روابط بین گونهها را عمیقتر کند.
مثال:
Discussions about polyphyleticism can deepen our understanding of species relationships.
معنی فارسی کلمه polyphyleticism
:
نگرش فلسفی به طبقهبندی که از طبقهبندیهای با ریشه مشترک دور میشود.