معنی فارسی pom-pom
B1پومپوم، نوعی تزیین این سرآشپز که معمولاً در برنامههای ورزشی استفاده میشود.
A decorative ball made of fluffy material, typically used by cheerleaders.
- noun
noun
معنی(noun):
A rapid-firing small-calibre cannon used especially as an anti-aircraft gun.
example
معنی(example):
او با اشتیاق پومپوم خود را در طول بازی تکان داد.
مثال:
She waved her pom-pom enthusiastically during the game.
معنی(example):
تشویقکنندهها پومپومهای روشن را به برنامه خود آوردند.
مثال:
The cheerleader brought bright pom-poms to the routine.
معنی فارسی کلمه pom-pom
:
پومپوم، نوعی تزیین این سرآشپز که معمولاً در برنامههای ورزشی استفاده میشود.