معنی فارسی pommelling
B1پامل کردن به معنای وارد آوردن فشار یا ضربه به یک جسم، معمولاً بهطور مکرر.
The act of hitting or striking with a pommel, often repeatedly.
- verb
verb
معنی(verb):
To pound or beat.
example
معنی(example):
او در حال پامل کردن خمیر بهمنظور آمادهسازی برای پخت بود.
مثال:
He was pommelling the dough to prepare it for baking.
معنی(example):
در بازی، او با پامل کردن به پیروزی رسید.
مثال:
In the game, she pommelled her way to victory.
معنی فارسی کلمه pommelling
:
پامل کردن به معنای وارد آوردن فشار یا ضربه به یک جسم، معمولاً بهطور مکرر.