معنی فارسی pommels
B2پامل، بخشی از شمشیر که در انتهای دسته قرار دارد و برای تعادل و طراحی شمشیر مهم است.
The knob or disc at the end of a sword's handle that provides balance and can be used as a striking surface.
- noun
- verb
noun
معنی(noun):
The upper front brow of a saddle.
معنی(noun):
A rounded knob or handle.
معنی(noun):
The bat used in the game of knurr and spell or trap ball.
verb
معنی(verb):
To pound or beat.
example
معنی(example):
پامل‌های شمشیرها به طرز پیچیده‌ای طراحی شده بودند.
مثال:
The pommels of the swords were intricately designed.
معنی(example):
شمشیر یک شوالیه معمولاً دارای پاملی محکم برای تعادل است.
مثال:
A knight's sword often has a sturdy pommel for balance.
معنی فارسی کلمه pommels
:
پامل، بخشی از شمشیر که در انتهای دسته قرار دارد و برای تعادل و طراحی شمشیر مهم است.
