معنی فارسی ponderate
B1پنداشتن، به معنای فکر کردن و تأمل عمیق بر روی یک موضوع.
To think about something carefully, considering various aspects.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید گزینههای خود را با دقت فکر کنیم قبل از اینکه تصمیمی بگیریم.
مثال:
We need to ponderate our options carefully before making a decision.
معنی(example):
برای تأمل به احساساتش، او آخر هفته را در طبیعت تنها سپری کرد.
مثال:
To ponderate his feelings, he spent the weekend alone in nature.
معنی فارسی کلمه ponderate
:
پنداشتن، به معنای فکر کردن و تأمل عمیق بر روی یک موضوع.