معنی فارسی pondy

B2

منطقه‌ای که دارای زمینه‌ای آبی یا چمنی است و ویژگی‌های رطوبتی دارد.

Relating to or resembling a pond.

example
معنی(example):

منطقه‌ی چمنی پر از حیات وحش بود.

مثال:

The pondy area was full of wildlife.

معنی(example):

ما از منظر چمنی در طول پیاده‌روی‌مان لذت بردیم.

مثال:

We enjoyed the pondy landscape during our hike.

معنی فارسی کلمه pondy

: معنی pondy به فارسی

منطقه‌ای که دارای زمینه‌ای آبی یا چمنی است و ویژگی‌های رطوبتی دارد.