معنی فارسی poor mouth
B1عبارتی برای توصیف افرادی که به طور مداوم از مشکلات مالی یا وضعیت اقتصادی خود شکایت میکنند، حتی زمانی که اوضاع بهتر از آنچه که نشان میدهند است.
To complain about one's financial situation, often despite having a better financial standing than portrayed.
- verb
verb
معنی(verb):
To claim to be poor.
example
معنی(example):
او تمایل دارد که از فقرش صحبت کند حتی وقتی که پول کافی دارد.
مثال:
He tends to poor mouth even when he has enough money.
معنی(example):
از فقر صحبت نکن؛ وضعیت مالیات بهتر از آن چیزی است که فکر میکنی.
مثال:
Don't poor mouth; your financial situation is better than you think.
معنی فارسی کلمه poor mouth
:
عبارتی برای توصیف افرادی که به طور مداوم از مشکلات مالی یا وضعیت اقتصادی خود شکایت میکنند، حتی زمانی که اوضاع بهتر از آنچه که نشان میدهند است.