معنی فارسی portass
B1بستن یا بردن چیزی به مکان دیگر، معمولاً در زمینه سفر یا حمل و نقل.
To carry something from one place to another.
- VERB
example
معنی(example):
من همیشه کیسهام را به ایستگاه قطار میبرم.
مثال:
I will always portass my bag to the train station.
معنی(example):
او نیاز دارد تا فایلها را به دفتر ببرد.
مثال:
He needs to portass the files to the office.
معنی فارسی کلمه portass
:
بستن یا بردن چیزی به مکان دیگر، معمولاً در زمینه سفر یا حمل و نقل.