معنی فارسی portatile

B1

دستگاه یا وسیله‌ای که به آسانی قابل حمل باشد.

A device that is easy to carry around.

example
معنی(example):

این یک دستگاه پرتابل است که می‌توانید به راحتی حمل کنید.

مثال:

This is a portatile device that you can carry easily.

معنی(example):

شارژر پرتابل برای سفر بسیار مفید است.

مثال:

The portatile charger is very useful for travel.

معنی فارسی کلمه portatile

: معنی portatile به فارسی

دستگاه یا وسیله‌ای که به آسانی قابل حمل باشد.