معنی فارسی portative

B1

وسیله‌ای که به راحتی قابل جابجایی و استفاده در مکان‌های مختلف باشد.

Able to be easily carried or moved.

example
معنی(example):

رادیو پرتابل برای کمپینگ عالی است.

مثال:

The portative radio is great for camping.

معنی(example):

او یک بلندگوی پرتابل برای مهمانی در فضای باز خرید.

مثال:

She bought a portative speaker for her outdoor party.

معنی فارسی کلمه portative

: معنی portative به فارسی

وسیله‌ای که به راحتی قابل جابجایی و استفاده در مکان‌های مختلف باشد.