معنی فارسی portentive

B1

دلالت بر چیزی دارد که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.

Indicating or suggesting a future event.

example
معنی(example):

علائم نشانه‌ای روستا نشینان را نگران کرد.

مثال:

The portentive signs worried the villagers.

معنی(example):

او قبل از سفر به ابرهای نشانه‌ای نگاه کرد.

مثال:

She looked at the portentive clouds before traveling.

معنی فارسی کلمه portentive

: معنی portentive به فارسی

دلالت بر چیزی دارد که ممکن است در آینده اتفاق بیفتد.