معنی فارسی portionable

B1

قابل بخش‌بندی، به معنی اینکه چیزی را می‌توان به قسمت‌های کوچکتر تقسیم کرد.

Capable of being divided into portions.

example
معنی(example):

این کیک‌ها قابل بخش‌بندی برای سرو آسان هستند.

مثال:

These cakes are portionable for easy serving.

معنی(example):

اطمینان حاصل کنید که غذا برای مهمانان قابل تقسیم باشد.

مثال:

Make sure the food is portionable for guests.

معنی فارسی کلمه portionable

: معنی portionable به فارسی

قابل بخش‌بندی، به معنی اینکه چیزی را می‌توان به قسمت‌های کوچکتر تقسیم کرد.