معنی فارسی portionally

B1

به طور نسبی، به معنی توزیع یا تخصیص بر اساس سهم یا نسبت معین.

In a way that is relative or proportional to something else.

example
معنی(example):

منابع به طور نسبی بین اعضای تیم توزیع شد.

مثال:

The resources were allocated portionally among the team members.

معنی(example):

حقوق او به صورت نسبی با نقش جدیدش افزایش یافت.

مثال:

Her salary increased portionally with her new role.

معنی فارسی کلمه portionally

: معنی portionally به فارسی

به طور نسبی، به معنی توزیع یا تخصیص بر اساس سهم یا نسبت معین.