معنی فارسی portioner
B1ابزاری برای تقسیم یا ارائه غذا به مقادیر مشخص.
A tool or device used to divide or serve food into portions.
- NOUN
example
معنی(example):
سرآشپز از یک تقسیمکننده برای سرو سوپ استفاده کرد.
مثال:
The chef used a portioner to serve the soup.
معنی(example):
یک تقسیمکننده به اندازهگیری مقادیر دقیق غذا کمک میکند.
مثال:
A portioner helps in measuring exact amounts of food.
معنی فارسی کلمه portioner
:
ابزاری برای تقسیم یا ارائه غذا به مقادیر مشخص.