معنی فارسی possessiones

B1

اشیاء یا دارایی‌هایی که متعلق به فرد یا جامعه‌ای خاص هستند.

Items or possessions belonging to a person or community.

example
معنی(example):

موزه اقلام مختلف متعلق به فرهنگ‌های متفاوت را به نمایش گذاشت.

مثال:

The museum displayed various possessiones from different cultures.

معنی(example):

او در طول زندگی‌اش بسیاری از اشیاء متعلق به خود را به عنوان یادگاری جمع‌آوری کرد.

مثال:

She collected many possessiones throughout her life as keepsakes.

معنی فارسی کلمه possessiones

: معنی possessiones به فارسی

اشیاء یا دارایی‌هایی که متعلق به فرد یا جامعه‌ای خاص هستند.