معنی فارسی postparoxysmal
B1مرحلهای که بعد از بروز حمله یا بحران تعریف میشود و به وضعیت بیمار پس از آن حمله اشاره دارد.
Referring to the period or symptoms that occur after a paroxysm or sudden attack.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار بعد از مرحله پس از حمله درمان احساس بهتری کرد.
مثال:
The patient felt better after the postparoxysmal phase of the treatment.
معنی(example):
علائم معمولاً در دوره پس از حمله بهبود مییابند.
مثال:
Symptoms often improve in the postparoxysmal period.
معنی فارسی کلمه postparoxysmal
:
مرحلهای که بعد از بروز حمله یا بحران تعریف میشود و به وضعیت بیمار پس از آن حمله اشاره دارد.