معنی فارسی potestal

C1

اختیارات و قدرت قانونی که در برخی سیستم‌های اجتماعی مشخص می‌شود.

Relating to power and authority, particularly in a legal context.

example
معنی(example):

اختیار پوتستال در میان شورای مشورتی مورد بحث قرار گرفت.

مثال:

The potestal authority was debated among the council.

معنی(example):

در برخی فرهنگ‌ها، نقش‌های پوتستال وراثتی هستند.

مثال:

In some cultures, potestal roles are hereditary.

معنی فارسی کلمه potestal

: معنی potestal به فارسی

اختیارات و قدرت قانونی که در برخی سیستم‌های اجتماعی مشخص می‌شود.