معنی فارسی poter

B1

گشت و گذار و فعالیت‌های ساده و بی‌دغدغه، معمولاً در فضای سبز یا در خانه.

To occupy oneself in a desultory but pleasant activity.

example
معنی(example):

او می‌خواست در باغ گشت و گذار کند.

مثال:

He wanted to potter around in the garden.

معنی(example):

او دوست دارد هنگام گوش دادن به موسیقی گشت و گذار کند.

مثال:

She likes to potter while listening to music.

معنی فارسی کلمه poter

: معنی poter به فارسی

گشت و گذار و فعالیت‌های ساده و بی‌دغدغه، معمولاً در فضای سبز یا در خانه.