معنی فارسی pothered

B1

به حالتی اطلاق می‌شود که شخص احساس آشفته گی یا ناراحتی می‌کند.

To be in a state of confusion or disturbance; feeling bothered or upset.

example
معنی(example):

او از تمام سر و صدای خیابان آشفته شده بود.

مثال:

He felt pothered by all the noise in the street.

معنی(example):

او در مورد جزئیات کوچک رویداد نگران بود.

مثال:

She was pothered about the small details of the event.

معنی فارسی کلمه pothered

: معنی pothered به فارسی

به حالتی اطلاق می‌شود که شخص احساس آشفته گی یا ناراحتی می‌کند.