معنی فارسی poudrin
B1نوعی موجود یا چیز کوچک و دانهمانند، ممکن است در متنهای ادبی یا محاورهای استفاده شود.
A small, grain-like entity or creature, often used in literary or colloquial contexts.
- NOUN
example
معنی(example):
پودرین آرام در گوشه نشسته بود.
مثال:
The poudrin sat quietly at the corner.
معنی(example):
او یک پودرین در کتابخانه پیدا کرد.
مثال:
She found a poudrin in the library.
معنی فارسی کلمه poudrin
:
نوعی موجود یا چیز کوچک و دانهمانند، ممکن است در متنهای ادبی یا محاورهای استفاده شود.