معنی فارسی poufed

B1

به اقداماتی که در آن مو یا چیزی به حالت پف‌دار در می‌آید، اشاره دارد.

Refers to the action of fluffing or uplifting hair or other soft items.

example
معنی(example):

بعد از مسابقه، او موهایش را حالت داد.

مثال:

After the match, he poufed his hair up.

معنی(example):

او کوسن‌های روی مبل را جابه‌جا کرد.

مثال:

She poufed the cushions on the sofa.

معنی فارسی کلمه poufed

: معنی poufed به فارسی

به اقداماتی که در آن مو یا چیزی به حالت پف‌دار در می‌آید، اشاره دارد.