معنی فارسی pourpiece

B1

یک قطعه نوشتاری غیررسمی، معمولاً خلاقانه یا هنری.

A casual or informal written piece, often creative.

example
معنی(example):

او یک قطعه غیررسمی نوشت که جوهره تابستان را گرفت.

مثال:

He wrote a pourpiece that captured the essence of summer.

معنی(example):

این قطعه غیررسمی بین دوستان برای بازخورد به اشتراک گذاشته شد.

مثال:

The pourpiece was shared among friends for feedback.

معنی فارسی کلمه pourpiece

: معنی pourpiece به فارسی

یک قطعه نوشتاری غیررسمی، معمولاً خلاقانه یا هنری.