معنی فارسی praenarial

B1

پری‌ناریال، مرتبط با ناحیه بالای بینی.

Pertaining to the area above the nose.

example
معنی(example):

پزشک عدم راحتی پری‌ناریال بیمار را یادداشت کرد.

مثال:

The doctor noted the patient's praenarial discomfort.

معنی(example):

مسائل پری‌ناریال اغلب در معاینات عمومی نادیده گرفته می‌شوند.

مثال:

Praenarial issues are often overlooked in general examinations.

معنی فارسی کلمه praenarial

: معنی praenarial به فارسی

پری‌ناریال، مرتبط با ناحیه بالای بینی.