معنی فارسی pragmatics

B2

عمل‌گرایی، شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به بررسی ابعاد معنایی ناشی از زمینه و نحوه استفاده از زبان در مکالمات می‌پردازد.

The branch of linguistics dealing with language in use and the contexts in which it is used.

noun
معنی(noun):

A man of business.

معنی(noun):

A busybody.

معنی(noun):

A public decree.

معنی(noun):

The study of the use of language in a social context.

example
معنی(example):

عمل‌گرایی به بررسی چگونگی تأثیر زمینه بر معنا می‌پردازد.

مثال:

Pragmatics studies how context influences meaning.

معنی(example):

درک عمل‌گرایی برای ارتباط مؤثر ضروری است.

مثال:

Understanding pragmatics is essential for effective communication.

معنی فارسی کلمه pragmatics

: معنی pragmatics به فارسی

عمل‌گرایی، شاخه‌ای از زبان‌شناسی که به بررسی ابعاد معنایی ناشی از زمینه و نحوه استفاده از زبان در مکالمات می‌پردازد.