معنی فارسی pragmatize

B1

عملی‌سازی، تبدیل نظریه‌ها یا برنامه‌ها به عمل و اقدامات عملی.

To make practical or realistic; to apply pragmatic methods.

example
معنی(example):

تیم تصمیم گرفت برنامه‌های خود را عملی کند تا واقع‌بینانه‌تر شوند.

مثال:

The team decided to pragmatize their plans to make them more realistic.

معنی(example):

بیایید رویکرد خود را به پروژه عملی کنیم تا نتایج بهتری بگیریم.

مثال:

Let’s pragmatize our approach to the project for better results.

معنی فارسی کلمه pragmatize

: معنی pragmatize به فارسی

عملی‌سازی، تبدیل نظریه‌ها یا برنامه‌ها به عمل و اقدامات عملی.