معنی فارسی prairielike

B1

شبیه به دشت، معمولاً توصیف زمین‌های باز و علفی.

Resembling or characteristic of a prairie.

example
معنی(example):

منظره به صورت دشت‌مانند با مزارع بی‌پایان به نظر می‌رسید.

مثال:

The landscape appeared prairielike with endless fields.

معنی(example):

برخی گیاهان حتی در شهر ویژگی دشت‌مانند دارند.

مثال:

Some plants have a prairielike quality even in the city.

معنی فارسی کلمه prairielike

: معنی prairielike به فارسی

شبیه به دشت، معمولاً توصیف زمین‌های باز و علفی.