معنی فارسی praize
B1تقدیر کردن، اظهار تحسین و تمجید نسبت به کار یا تلاش کسی.
To express approval or admiration for someone or something.
- VERB
example
معنی(example):
من میخواهم از زحمات شما تقدیر کنم.
مثال:
I want to praize your hard work.
معنی(example):
معلم به سرعت از تلاش دانشآموز تقدیر کرد.
مثال:
The teacher was quick to praize the student's effort.
معنی فارسی کلمه praize
:
تقدیر کردن، اظهار تحسین و تمجید نسبت به کار یا تلاش کسی.