معنی فارسی prankt
B1شوخی کردن، به ویژه با هدف سرگرمی و ادب.
To engage in a light-hearted trick or joke.
- VERB
example
معنی(example):
او بعد از اینکه دوستانش را شوخی کرد احساس شادی کرد.
مثال:
He felt exhilarated after he prankt his friends.
معنی(example):
هر هالووین، آنها همیشه همسایههایشان را به شوخی خوشایند میکنند.
مثال:
Every Halloween, they always prankt their neighbors in good fun.
معنی فارسی کلمه prankt
:
شوخی کردن، به ویژه با هدف سرگرمی و ادب.