معنی فارسی prao

B1

صدای بلند که معمولاً پس از خوردن یا نشستن رخ می‌دهد.

A loud sound typically made after eating or sitting.

example
معنی(example):

بعد از وعده غذایی بزرگ، او صدای بلندی از خود درآورد.

مثال:

After the big meal, he let out a loud prao.

معنی(example):

او نتوانست از خوردن دسر خوشمزه صدای بلندی درنیاورد.

مثال:

She couldn't help but prao after the delicious dessert.

معنی فارسی کلمه prao

: معنی prao به فارسی

صدای بلند که معمولاً پس از خوردن یا نشستن رخ می‌دهد.