معنی فارسی pratincoline
B1ویژگیهای خاص مرتبط با حشرات یا موجودات زندهای که به نوعی به پرا تینکولین تعلق دارند.
Characteristics related to the pratincoline group in the insect taxonomy.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
ویژگیهای پرا تینکولین در دنیای حشرات متمایز است.
مثال:
The pratincoline features are distinct in the insect world.
معنی(example):
محققان ویژگیهای پرا تینکولین را در گونههای مختلف بررسی میکنند.
مثال:
Researchers study pratincoline characteristics in various species.
معنی فارسی کلمه pratincoline
:
ویژگیهای خاص مرتبط با حشرات یا موجودات زندهای که به نوعی به پرا تینکولین تعلق دارند.