معنی فارسی pratiques

B1

به معنای روش‌ها یا شیوه‌های خاص کاری است.

A set of methods or procedures for a particular activity.

example
معنی(example):

معلم از روش‌های مختلفی برای جلب توجه دانش‌آموزان استفاده کرد.

مثال:

The teacher used different pratiques to engage students.

معنی(example):

روش‌های او در آشپزی کاملاً منحصر به فرد بود.

مثال:

His pratiques in cooking were quite unique.

معنی فارسی کلمه pratiques

: معنی pratiques به فارسی

به معنای روش‌ها یا شیوه‌های خاص کاری است.