معنی فارسی praxises
B2روشها یا رویههایی که در یک زمینه مشخص برای انجام وظایف یا فعالیتها استفاده میشوند.
Plural form of praxis; methods or practices used in a particular field.
- NOUN
example
معنی(example):
روشهای مختلف میتوانند منجر به نتایج متفاوتی در آزمایشها شوند.
مثال:
Different praxises can lead to various results in experiments.
معنی(example):
سازمان روشهای جدیدی را برای افزایش کارایی اتخاذ کرد.
مثال:
The organization adopted new praxises to enhance efficiency.
معنی فارسی کلمه praxises
:
روشها یا رویههایی که در یک زمینه مشخص برای انجام وظایف یا فعالیتها استفاده میشوند.