معنی فارسی prayerlessness
B1عدم برقراری ارتباط با خدا از طریق دعا و نیایش، به معنای نادیده گرفتن یا ترک کردن دعا.
The state of being without prayer; a lack of communication with God.
- NOUN
example
معنی(example):
بینمازی او باعث شد که از ایمانش جدا شده احساس کند.
مثال:
His prayerlessness made him feel disconnected from his faith.
معنی(example):
در زمانهای سخت، بینمازیاش او را گمگشته احساس میکرد.
مثال:
In times of trouble, her prayerlessness left her feeling lost.
معنی فارسی کلمه prayerlessness
:
عدم برقراری ارتباط با خدا از طریق دعا و نیایش، به معنای نادیده گرفتن یا ترک کردن دعا.