معنی فارسی pre-cognitive

C2

پیش‌دانشی، مربوط به فرآیندهایی که قبل از تفکر یا آگاهی آگاهانه رخ می‌دهند.

Related to processes that occur before conscious thought or awareness.

example
معنی(example):

درمان بر روی فرایندهای پیش‌دانشی تمرکز دارد.

مثال:

The therapy focuses on pre-cognitive processes.

معنی(example):

آگاهی پیش‌دانشی می‌تواند بر واکنش‌های فرد تأثیر بگذارد.

مثال:

Pre-cognitive awareness can influence one's reactions.

معنی فارسی کلمه pre-cognitive

: معنی pre-cognitive به فارسی

پیش‌دانشی، مربوط به فرآیندهایی که قبل از تفکر یا آگاهی آگاهانه رخ می‌دهند.