معنی فارسی precognitions
C1پیش‌دانش‌ها، دانشی که قبل از وقوع یک رویداد به دست می‌آید.
Knowledge or awareness of something before it happens.
- noun
noun
معنی(noun):
Knowledge of the future; understanding of something in advance, especially as a form of supernatural or extrasensory perception.
معنی(noun):
The practice of taking a factual statement from a witness before a trial.
example
معنی(example):
برخی هنرمندان ادعا می‌کنند که پیش‌دانشی از روندهای آینده دارند.
مثال:
Some artists claim to have precognitions of future trends.
معنی(example):
پیش‌دانش‌های او معمولاً راهنمای تصمیم‌گیری‌هایش در زندگی است.
مثال:
Her precognitions often guide her decisions in life.
معنی فارسی کلمه precognitions
:
پیش‌دانش‌ها، دانشی که قبل از وقوع یک رویداد به دست می‌آید.
