معنی فارسی preaccommodated

B1

به‌طور کامل پذیرش شده یا فراهم شده قبل از وقوع.

Arranged or provided for ahead of time.

example
معنی(example):

تمام مهمانان برای اقامتشان پیش‌پذیرفته شدند.

مثال:

All guests were preaccommodated for their stay.

معنی(example):

تیم برای کنفرانس پیش‌پذیرفته شد.

مثال:

The team was preaccommodated for the conference.

معنی فارسی کلمه preaccommodated

: معنی preaccommodated به فارسی

به‌طور کامل پذیرش شده یا فراهم شده قبل از وقوع.