معنی فارسی preachify
B1عمل تبدیل یک موضوع به موضوعی مذهبی یا اخلاقی و تلاش برای آموزش دیگران به وسیله آن.
To turn something into a preach or moral lesson.
- verb
verb
معنی(verb):
To preach didactically; to sermonize
example
معنی(example):
او تمایل دارد که همه چیزهایی را که درباره آن صحبت میکند موعظه کند.
مثال:
He tends to preachify everything he talks about.
معنی(example):
من وقتی مردم در گفتمانهای غیررسمی موعظه میکنند، احساس مزاحمت میکنم.
مثال:
I find it annoying when people preachify casual conversations.
معنی فارسی کلمه preachify
:
عمل تبدیل یک موضوع به موضوعی مذهبی یا اخلاقی و تلاش برای آموزش دیگران به وسیله آن.