معنی فارسی preadjustment

B1

پیش تنظیم، عمل تنظیم شیء قبل از استفاده از آن.

The action of adjusting something beforehand.

example
معنی(example):

پیش تنظیم تنظیمات تنها چند دقیقه طول کشید.

مثال:

The preadjustment of the settings took only a few minutes.

معنی(example):

پس از پیش تنظیم، ما به انجام عمل ادامه دادیم.

مثال:

After the preadjustment, we proceeded with the operation.

معنی فارسی کلمه preadjustment

: معنی preadjustment به فارسی

پیش تنظیم، عمل تنظیم شیء قبل از استفاده از آن.