معنی فارسی preadministrator
B1شخصی که مسئولیت آمادهسازی فعالیتها و مدارک پیش از اداره را دارد.
An individual responsible for tasks or preparations prior to administration.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشاداره کننده مسئول آمادهسازی اسناد بود.
مثال:
The preadministrator was responsible for preparing documents.
معنی(example):
یک پیشاداره کننده اطمینان حاصل میکند که همه چیز قبل از رویداد آماده باشد.
مثال:
A preadministrator ensures everything is set up before the event.
معنی فارسی کلمه preadministrator
:
شخصی که مسئولیت آمادهسازی فعالیتها و مدارک پیش از اداره را دارد.