معنی فارسی preaffiliation
B1پیشوابستگی، وضعیتی که یک فرد یا گروه قبل از قرار گرفتن در یک محیط جدید به آن وابسته میشود.
The state of being associated with an organization before official membership.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشوابستگی میتواند فرایند ورود به کار را ساده کند.
مثال:
Preaffiliation can simplify the onboarding process.
معنی(example):
پیشوابستگی آنها با شبکه، ادغام آنها را تسهیل کرد.
مثال:
Their preaffiliation with the network eased their integration.
معنی فارسی کلمه preaffiliation
:
پیشوابستگی، وضعیتی که یک فرد یا گروه قبل از قرار گرفتن در یک محیط جدید به آن وابسته میشود.