معنی فارسی preaffirmation
B1پیشتصدیق، عملی که در آن چیزی قبل از تأیید یا رسمی شدن تأیید میشود.
The action of affirming something in advance.
- NOUN
example
معنی(example):
پیشتصدیق ارزشهای آنها برای جلسه حیاتی بود.
مثال:
The preaffirmation of their values was crucial for the meeting.
معنی(example):
او بر پیشتصدیق توافقنامه تأکید کرد.
مثال:
She emphasized the preaffirmation of the agreement.
معنی فارسی کلمه preaffirmation
:
پیشتصدیق، عملی که در آن چیزی قبل از تأیید یا رسمی شدن تأیید میشود.