معنی فارسی preambition
B1آرزو یا تمایل اولیه برای دستیابی به یک هدف بزرگتر.
An initial ambition or desire to achieve a greater goal.
- NOUN
example
معنی(example):
آرزوهای پیشین او برای رهبری تیم از ابتدا مشهود بود.
مثال:
Her preambition to lead the team was evident from the start.
معنی(example):
آرزوهای پیشین میتواند افراد را به دنبال نقشهای رهبری سوق دهد.
مثال:
Preambition can drive individuals to pursue leadership roles.
معنی فارسی کلمه preambition
:
آرزو یا تمایل اولیه برای دستیابی به یک هدف بزرگتر.